تعرفه خدمات مهندسی کارگاه‌های آموزشی مصوبات هیات مدیره آموزش نرم افزار جامع
اینستاگرام
آپارات
سامانه شمیم
20009584
تحقق معماری ایرانـی- اسلامـی در شهرهای معاصر ایران

یادداشت دکتر معمارضیاء رئیس گروه تخصصی معماری شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان:

«معماری مسکونی» شامل انواع سکونت گاه های شهری و روستایی، «معماری نمادین» شامل معماری های مذهبی مثل مساجد، تکیه ها، مدرسه ها و دیگر انواع معماری فرهنگی چون موزه‌ها، دانشگاه‌ها و دیگر بناهای آموزشی موثر در فرهنگ جامعه و «معماری عمومی» شامل ساختمان های اداری، اقتصادی، تجاری، خدمات عمومی و کارخانه ها که هرکدام بر بخشی از زندگی مردم و توسعه کشور و رفاه اجتماعی تاثیرگذارند، می شود. 

 در ابتدا لازم است اشاره ای تاریخی به علل اضمحلال هویت معماری بومی در ایران داشته باشیم. بعد از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا تحولات شگرفی در کلیه زمینه های زندگی مردم به تدریج و در مدت یک قرن، کم و بیش، در کلیه نقاط جهان به وقوع پیوست. این تحولات از دوران حکومت قاجاریه تا کنون زندگی و معماری ما را، همانند بسیاری از کشورهای صنعتی و غیر صنعتی، شدیدا تحت تاثیر قرار داده است. معماری سنتی ایران تحت شرایطی که بخشی از آن ضرورت نحوه زندگی جدید (مانند استفاده روز افزون از اتومبیل) و بخشی از آن زائیده خود باختگی سیاست­مداران، متولیان فرهنگ و اندیشه و  معماران و درنتیجه تصمیمات و سیاست های غلط و نا مناسب بود به انحطاط گرایید. بسیاری از صاحب نظران تاثیر شتابان و نامطلوب مدرنیسم،  و یا آنچه را که همایون کاتوزیان «مدرنیزم دروغین» مینامد، علت اصلی قلمداد کرده اند.

قرن بیستم را میتوان قرن رواج سلطه آمیز معماری مدرن در جهان نامید. مبانی معماری مدرن در غرب پرداخته می شد و در کشورهای جهان غیر صنعتی و توسعه نیافته مورد تقلید سطحی قرار میگرفت. در واکنش به اشکالات زیادی که، چه در نحوه توسعه صنعت  و چه در زمینه های اجتماعی و البته معماری به وقوع پیوست دیدگاه­های دوران «پست مدرن» به وجود آمد و توسط نظریه پردازانی چون چارلز جنکس «مرگ معماری مدرن» در سال 1351اعلام شد.

انقلاب اسلامی ایران شش سال بعد از این  زمان در سال 1357 به وقوع پیوست و از همان ابتدا ضرورت بازگشت به خود در معماری مطرح گردید. در این زمان بیش از همیشه معماران ایران نیاز به همدلی، اتحاد و احساس وظیفه مشترک دارند تا بتوانند از وضعیت نامطلوب امروز به وضعیت مناسبی دست یابند.

گستره معماری و گونه های آن وسیع و قابل تفکیک است و همه این گونه ها از جهات مختلف بر هویت مردم و سیما و منظرو هویت شهرهای ما تاثیر گذارند. در یک تقسیم بندی پایه میتوان از سه بخش عمده 1) معماری مسکونی 2) معماری نمادین و 3) معماری عمومی نام برد.

«معماری مسکونی» شامل انواع سکونت گاه های شهری و روستایی، «معماری نمادین» شامل معماریهای مذهبی مثل مساجد، تکیه ها، مدرسه ها و دیگر انواع معماری فرهنگی چون موزه‌ها، دانشگاه‌ها و دیگر بناهای آموزشی موثر در فرهنگ جامعه و «معماری عمومی» شامل ساختمان­های اداری، اقتصادی، تجاری، خدمات عمومی و کارخانه ها که هرکدام بر بخشی از زندگی مردم و توسعه کشور و رفاه اجتماعی تاثیرگذارند، میشود.

این تفکیک جهت شناخت و بررسی عمیق تر شاخصه های هویت معماری ما لازم است که مورد ملاحظه قرار گیرد. به عنوان مثال خصوصیت بارز معماری مسکونی گذشته ما، همسانی، هماهنگی، سادگی و فروتنی در بیرون و نمای خارجی و تنوع و تزیینات و کمال در درون بنا بوده است. اما امروزه همه هزینه و مخارج را صرف نمای بیرون خانه می‌کنیم و به درون آن که سازنده شخصیت و سلامت روانی خانواده است کمتر اهمیت میدهیم.

هویت مانند هویت فردی در طول زمان شکل گرفته و دست­خوش تغییرات میشود. معماری هم همین گونه است. آن معماری که از آن به عنوان معماری ایرانی- اسلامی نام می‌بریم در مسیر تاریخ و تحت تاثیر شرایط چنین امتدادی دارد.

معماری نمادین ما از برون دعوت کننده عام، نشانه شهری و هویت بخش شهرها و در درون محیطی دلپذیر و جذاب و محل تعامل و همبستگی اجتماعی بوده است. معماری عمومی ما مانند بازارها، کارگاه­ها و ساختمان­های اداری به جنبه عملکردی و اقتصادی اهمیت بیشتری میداده است.

امروزه هر سه بخش یاد شده معماری ما از ریشه هایش بریده شده و دچار بحران هویت است. از این میان معماری مسکونی ما دچار بیشترین آسیب است . معماری نمادین ما دچار آشفتگی است و معماری ساختمان‌های دولتی ما هم که همواره به عنوان الگو در جامعه مطرح بوده‌اند، روندی معقول ندارد. در معماری مسکونی، نمادین و عمومی، ما شاهد آسیب جدی و آشفتگی و پریشانی در سیما و منظر شهرها هستیم. به باور عموم، معماری و شهرسازی امروز ایران نمایان­گر فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی ما نیست.

الان که بیش از سه دهه است که معماری ایرانی- اسلامی مورد مطالبه است، وضعیت بهبود نیافته و به علت رشد شتابان شهرنشینی وضعیت وخیم­تر نیز شده است. از زمانی که جمعیت ایران حدود 15 میلیون نفر بوده تا کنون که به حدود 75 میلیون نفر رسیده است، همواره تراکم شهرهای موجود را افزایش داده ایم و از نیاز به ساخت شهرهای جدید غفلت کرده ایم.

بخش دوم یادداشت :

گفتیم که کیفیت مسکن (نوع و معماری آن) تاثیر عمیق و گسترده ای بر رشد و توسعه جامعه و فرهنگ اجتماع و بالاخره سرنوشت انسان و ملت ها دارد. پرداختن یک سونگرانه به تولید مسکن با محوریت کمی و تکنیکی می تواند خسارت های جبران ناپذیری را به بار آورد. جان ترنر نظریه پرداز سرشناس مسکن که حدود سی سال از عمرش را در سکونت گاه های غیر رسمی کشورهای امریکای لاتین به دنبال درک مفهوم مسکن و تاثیر آن بر زندگی انسان ها سپری کرده است می گوید:  «اهمیت خانه در آنچه که هست (یک ساختمان) نیست، بلکه برای نقشی است که در زندگی ساکنان ایفا می کند.» از ابتدای انقلاب بحث معماری اسلامی و ایرانی و هویت معماری و شهرسازی مطرح بوده است و به طور روز افزونی مورد مطالبه رهبری و روحانیت است. اما به دلایلی که برخی از آن ها ذکر گردید، کلیه شهرهای بزرگ و کوچک ما زیر بار یک فرمول به نام آپارتمان سازی قرار می گیرد که نه تنها اسلامی و ایرانی نیست بلکه بسیاری از نیاز های انسانی را هم بر آورده نمی کند. شاید جالب باشد که بدانید در کشورهای پیشرفته، یا به قولی توسعه یافته، فقط حدود 20 تا  25  در صد از مردم در قسمت هایی از شهر های بزرگ،  بر حسب

ضرورت های شغلی و در مرحله ای از زندگی خود،  در آپارتمان زندگی می کنند و بقیه مردم خانه حیاط دار را برای رشد و شکوفایی فرزندان و سلامت روان و کیفیت زندگی خانواده،  بر حسب فرهنگ سکونتی هزاران ساله ترجیح می دهند و در خانه زندگی می کنند.  ما نباید یک نسخه واحد برای تامین مسکن به دست مردم بدهیم که این امر با

بومی سازی و فرهنگ زیستی آنان هم خوانی ندارد. هرچه بتوانیم نقش مردم را در تولید مسکن افزایش دهیم، میزان رضایت مندی آنان را افزایش داده ایم و از همه مهمتر به فرهنگ سکونت گاهی مردم در اقصی نقاط کشور توجه کرده ایم. در این رابطه آپارتمان سازی بایستی محدود شود تا مسایل محرمیت و مشرفیت حل شود. اینکه می گوییم همه جا آپارتمان نسازیم و تا می توانیم به این کار دامن نزنیم، متکی به مطالعات و پژوهشهای گسترده بین المللی و آکادمیک است. در اروپا و آمریکا صدها میلیارد دلار صرف تخریب تعداد زیادی از مجموعه های آپارتمانی  شده است.

افزایش تراکم در شهرهای موجود و ایجاد مجموعه های مسکونی با تراکم زیاد سیاست درستی نیست. راه حل کاهش ترافیک و صرفه جویی درهزینه های زیر بنایی شهری در افزایش تراکم نیست. با کمال تاسف به نظر می رسد هنوز الگوی ما تهران است که همان طور که ذکر شد به فاجعه ای تبدیل شده است. باید مراقب گسترش شهرهای موجود و افزایش جمعیت آن ها باشیم و حدی برای آنها قائل باشیم.

دغدغه سیاست مداران و دولت در مورد تامین مسکن درست و مشروع است. اما اگر شرایط اقتصادی کشور مطلوب باشد و در نتیجه درآمد مردم به میزانی باشد که قدرت خرید داشته باشند، عرضه و تقاضا متعادل باشد و با معرفی تکنولوژی های مناسب و ایجاد رقابت هزینه ساخت کاهش یابد، در چنین شرایطی اصلا نیازی به دخالت دولت ها نیست. آن وقت می ماند کنترل و بهبود کیفیت ساخت که از اهم وظایف دولت است و به وسیله وزارت راه و شهر سازی، نظام مهندسی و شهرداری ها که حدود اهداف و وظایف آن ها مشخص است، اعمال می شود. مخصوصا با توجه به اینکه اکثر نقاط کشور زلزله خیز است، طراحی و اجرای سازه ها و به طور کلی رعایت مباحث مقرات ملی بایستی مورد کنترل جدی و دقیق قرار گیرد. تجربه نشان داده است که مکانیزم آزاد و رقابتی عرضه و تقاضا بهتر جواب گوی نیازهای مردم است و سیاست گذاری دولت باید منطبق بر تحقیقات متخصصین باشد. شکی نیست که نظام مهندسی ساختمان کشور در اجرای مقررات ملی ساختمان کیفیت فیزیکی بناها را بهبود داده است. اما کیفیت معماری و هویت بخشی به زندگی مردم به همکاری نزدیک معماران در یک نظام مسئول معماری کشور، یعنی نظام مستقل معماری نیاز دارد. ما هم مانند همه کشورهای جهان بایستی نظام معماری داشته باشیم. اگر نظام معماری داشتیم امروز هویت اسلامی- ایرانی را از نظام معماری می خواستیم. باید انجمن معماران در همه استان ها تشکیل و پس از آن اتحادیه انجمن های معماری شکل بگیرد و این اتحادیه تلاش کند تا لایحه تشکیل نظام معماری را به تصویب برساند.

 

ارسال نظرات
نظر شما:
غیرقابل انتشار:
در انتظار بررسی: ۰
انتشاریافته:
نام:
ایمیل: